یکی بودیکی نبود
یکی بود،یکی نبود
زیرگنبدکبود،
پیرزنه نشسته بود،
اسبه عصاری می کرد،
خره خراطی می کرد
سگه قصابی می کرد،
گربه بقالی می کرد،
شتره نمدمالی می کرد،
موشه ماسوره می کرد،
بچه موش ناله می کرد،
پشه رقاصی می کرد،
عنکبوت بندبازی می کرد،
فیل اومدآب بخوره،
افتادودندونش شکست،
گفت:
ای ننه جون دندونکم ، ازدرددندون دلکم
اوسای دلاک رابگو، مردنظرپاک رابگو،
تابکشه دندونکم، تابره دردازدلکم.